در شناخت خداوند، شناخت رابطهی خدا با مخلوقات و شناخت رابطهی مخلوقات با خداوند، پارهای از واژهها تواناییهای زبانی، معنایی، شناختاری و نفس الامری ویژهای را دارند. یکی از این واژهها، واژهی ...
بیشتر
در شناخت خداوند، شناخت رابطهی خدا با مخلوقات و شناخت رابطهی مخلوقات با خداوند، پارهای از واژهها تواناییهای زبانی، معنایی، شناختاری و نفس الامری ویژهای را دارند. یکی از این واژهها، واژهی «شیء» است. از یک طرف، این کلمه در شناخت عام بشری واژهای آشناست و نه فقط بینیاز از هر تعلیم و اکتساب که هر تعلیم و اکتسابی به درک آن وابسته است. از طرف دیگر، این واژهی آشنا و فراگیر میتواند بر همهی موجودات، چه خالق و چه مخلوق، اطلاق شود؛ و نیز میتواند همهی مخلوقات را به یک سو برد تا از این طریق زمینهی تمایز احکام آنها به یکباره آشکار گردد و رابطهی آنها با خداوند مشخص شود. در این نوشتار تلاش شده است تا موقعیت این واژه در کتاب خداوند به تحقیق گرفته شود. نشان داده میشود که این واژه در شناختهای مذکور موقعیت ویژهای را از آن خود کرده است.